روشهاي درماني رايج
روشهاي درماني رايج
* از زمان بقراط پدر علم طب و حتی پیش از آن روشهای متعددی در درمان بیماریها بکار میرفته،
بطور کلی در درمان یک بیماری به چند روش متفاوت میتوان عمل کرد كه مهمترين آنها عبارتند از:
الف- آنتیپاتی يا ضد درماني كه اغلب توسط طب رایج استفاده ميشود. در این روش اغلب برای هر یک از علائم مهم بیماری یک دارو ضد آن علامت تجویز میشود مثلا برای آبریزش بینی بدون در نظر گرفتن علت آن یکی از انواع آنتی هیستامینها تجویز میگردد و براي سردرد داروي ضد درد تجويز ميشود يا در بيماريهاي عفوني با تجويز آنتي بيوتيك ميكروبها را از بين برده يا تعداد آنها را محدود ميكنند تا بدن راحتتر بر بيماري غالب شود و با کاهش علائم بیماری، بیمار احساس بهبودی میکند و اگر درمانی رخ دهد بطور غير مستقيم توسط سیستم ایمنی بدن رخ میدهد نه داروی تجویز شده. سئوالي كه ممكن است به ذهن خطور ميكند اين است آنتيبيوتيكها خودشان مستقيما حتي بدون دخالت سيستم ايمني بيماريهاي عفوني را درمان ميكنند. اين مسئله به ظاهر صحيح است ولي اشكالات عمده بر آن وارد است مثلا وقتي دانشآموزي عامل يك بيماري ميكروبي را با سرفه يا عطسه كردن در هواي كلاسي پخش ميكند همه دانشآموزان آن كلاس مبتلا نميشوند و فقط افرادي كه استعداد خاصي براي ابتلا به آن بيماري دارند يا به عبارت ديگر سيستم ايمنيشان نسبت به آن بيماري ضعيف عمل ميكند مبتلا ميشوند. با كمي دقت بيشتر متوجه ميشويم كه اشكال اوليه و اساسي كه بايد درمان شود ضعف سيستم ايمني فرد در پاسخ دهي به آن عامل عفوني است نه خود عامل عفوني. پس با توجه به اينكه آنتيبيوتيكها به ميكربها اثر ميكنند و اثر مثبتي در از بين بردن ضعف سيستم ايمني كه علت اصلي بيماريهاي عفوني است ندارند ميتوان گفت كه آنتيبيوتيكها اثر كمكي در كنترل بيماري دارند نه اثر درماني. نكته ديگر اين است كه اگر آنتيبيوتيكها را از اين روش درمان حذف كنيم بقيه داروها اغلب فقط اثر تسكيني دارند.
ب- هومیوپاتی ، در اين روش از داروها يا عواملي كه تصوير مشابه بيماري با زمان اثر بسيار كوتاهتر دارند جهت تحريك دقيق و هشيار كردن سيستم حياتي وايمني بدن و ايجاد تغيير متناسب در اعضايي كه تعادل شان بهم خورده (بيمار شدهاند) استفاده ميشود. در این روش درمان مستقيما به كمك سیستم حیاتی و سیستم ایمنی خود بيمار صورت ميگيرد. اصل بنيادي و اوليه اين است كه بدن انسان بر اساس فطرت الهي، براي حفط تعادل و سلامتي، قادر است در برابر بيماريها واكنش نشان داده وآنها را از بين ببرد و بيماري زماني ايجاد ميشود كه اين قدرت فطري (نيروي حياتي) نتواند بيماري را تشخيص دهد يا قدرت عامل بيماريزا بيش از توان نيروي حياتي باشد. بنابر اين اگر ماده يا عاملي مشابه و قويتر بتواند نيروي حياتي را تحريك كند موجب بروز اثرات درماني و درمان بيماري ميشود. براي بروز اثر درماني سه شرط لازم است: اولا عامل مشابه باشد تا تحريك ايجاد شده مشابه واكنشي باشد كه براي درمان بيماري موجود لازم است. ثانيا قويتر باشد چرا كه تحريك ايجاد شده توسط عامل كنوني نتوانسته بدن را وادار به واكنش درماني كند. ثالثا اثري كوتاه مدت داشته باشد تا خودش بيماري طولاني مدتي ايجاد نكند (اگر زمان اثرش به اندازه مورد نياز براي تحريك نيروي حياتي باشد كافي است). پس در اين روش حداقل دوز موثر، از داروي مشابه با بيماري، سلامتي را به ارمغان ميآورد. البته اگر قدرت عامل بيماريزا بيش از توان نيروي حياتي باشد مرگ اتفاق ميافتد مگر اينكه قدرت نيروي حياتي افزايش داده شود يا تاثير عامل بيماريزا به بدن به طريق ديگري كم يا خنثي شود.
ج- آلوپاتی ، در اين روش از دارو يا روش درماني كه ارتباط مستقيم و شناخته شدهاي با بيماري ندارد استفاده ميشود. مثلا درمان تشنج يا جوش صورت با مصرف ملين. در اين حالت ملين با ايجاد اسهال بيماري جديد غير مشابه قويتري ايجاد مي كند كه به بيماري ضعيف قبلي اجازه ظهور نمي دهد.